تمامی موجودات و ارگانیزمهای زنده طبیعی طی میلیونها سال زیستن در طبیعت، به منظور تطبیق با شرایط و نیازهای گوناگون و در جهت حفظ گونه و بقاء خود دچار تغییرات و ناگزیر از تکامل بودهاند؛ این پویایی و سیر تغییرات طبیعی هرگز از حرکت نایستاده و همواره ادامه خواهد داشت. بدون تردید تمامی دست ساختههای بشری نیز در ادوار مختلف به فراخور شکلگیری نیازهای جدید و به مدد رشد و پیشرویهای دانش و تجربهی انسان و همچنین بهرهگیری از ابزارها و فن آوریهای نوین در هر دوره، توسعه یافتهاند. توسعه یافتگی در محصولات ساخت بشر همواره در جهات مختلفی همچون عملکرد، کارکردهای گوناگون و فرم ظاهری آنها روی داده است.

شناخت نیازهای آشکار و پنهان انسان عمدتا از سوی پژوهشگران و متخصصان کنجکاوی بوده است که دانش و مهارت لازم برای پاسخگویی به این نیازها را از طریق برنامهریزی، تحقیق، طراحی و اجرای آنها داشتهاند. در میان اشیاء ساخته شده توسط انسان، ادوات و سازهای موسیقی از جمله محصولاتی بودهاند که فرآیند توسعه و تغییر آنها به دلیل پیچیدگیهای ساختاری، در بازه های زمانی طولانی تری اتفاق افتاده است؛ چرا که هر گونه تغییری نیازمند تسلط و اشراف به دانش موسیقی، فیزیک صوت و تکنولوژیهای ساخت است. ناگفته نماند که توسعهیافتگی هرگز با همان سطح از آگاهی و تخصصی که در حین خلق محصولات در اختیار خالقان آنها بوده، صورت نمیگیرد و نیازمند سطح جدیدی از دانش و مهارت است.
در این یادداشت به بررسی «طراحی مجدد» یا «باز طراحی» دوتار کلاسیک که توسط استاد مرتضی گودرزی، نوازنده، مدرس و پژوهشگر موسیقی شمال خراسان طراحی و ساخته شده و «دوتار معاصر» نامگذاری شده، خواهیم پرداخت.
لازم به ذکر است علیرغم اینکه نگارنده با موسیقی شمال خراسان آشنا بوده و نزدیک به هشت سال از نزدیک با چند دوتار مختلف مراوداتی داشته، در این یادداشت دوتار معاصر صرفا از جنبه طراحی که حیطه تخصصی نگارنده است، مورد بررسی قرار میگیرد. مسلما کارشناسان و متخصصان موسیقی از منظرهای مختلف، آرا و نظرات ارزشمندی میتوانند ارائه نمایند که از توان و دانش نگارندهی متن خارج است.
همانطور که در عبارات فوق قید شد، عنوانهای «طراحی مجدد» یا «بازطراحی» جهت توصیف دوتار معاصر عنوان شدهاند چرا که به باور بنده، طراحی دوتار معاصر در امتداد و طول مسیر شکلگیری دوتار کلاسیک قرار گرفته و در همان چارچوب نیز توسعه یافته است. در طراحی و ساخت برخی از سازهای جدید، نوازندگان و آهنگسازان مشخصا نیازهای شخصی خود مد نظرشان بوده و به شکل انحصاری برای رفع نیاز خود آنها را خلق میکنند اما آنچه در ابتدای بحث باید به آن اشاره شود اینست که دوتار معاصر نه در جهت رفع نیازهای خالق آن که تمام افرادی که به دنبال امکانات بیشتری از این ساز بودهاند، طراحی شده و توسعه یافته است. مسلما یکی از اصلیترین چالشهایی که خالق دوتار معاصر با آن مواجه بوده، حفظ ماهیت، شالوده و قابلیتهای ارزشمند دوتار کلاسیک در عین توسعه یافتگی و افزایش قابلیتهای آن به مرزهای جدیدتری بوده است.
بارزترین ویژگی دوتار معاصر که در نخستین مواجهه نظر مخاطب را جلب میکند، افزایش تعداد پردههای آن از یازده پرده به هفده پرده است که دامنه موسیقیایی این ساز را به طرز قابل توجهی وسعت بخشیده و امکانات تازهای را به واسطه ارتقاء کارکرد اجرایی این ساز برای نوازنده فراهم آورده است که تا پیش از این به دلیل محدودیت تعداد پردهها میسر نبودهاند. چنین توسعه چشمگیری زمانی اهمیت خود را ابراز میدارد که مخاطب بداند به واسطه افزایش پردهها کارکرد سیستماتیک ساز به علت یافتن توان همراهی و همنوایی با سازهای دیگر در قالب ارکستر و سازهای غیر ایرانی میسر شده است. این امر به تنهایی به مثابهی ورود ساز دوتار به میدان جدیدی از خلق و رنگآمیزی قطعات و فرصتهای بدیع موسیقیایی است.
از دیگر تغییرات مهم دوتار معاصر، تعویض سیستم گوشیهای ساز با ساختاری کاملا جدید و کارآمدتر است که باعث تغییر فرم قسمت بالایی دستهی ساز شده است. استفاده از این گوشیهای ظریف و دقیق، فرآیند تغییر کوک ساز را نیز برای نوازنده بسیار راحتتر کرده است. استفاده از اتصالات فلزی محکم از جنس استیل و همچنین پیچهایی که فاصله اندک گامهای آن باعث میشوند روند کشش سیمها به شکل تدریجی و با تلرانس بالاتر و دقیقتری صورت بگیرد، از دیگر مزایای این بخش از دوتار معاصر است. علاوه بر این از تغییرات ناخواسته کوک ساز در حین نواختن و همچنین قرارگیری در شرایط آب و هوایی مختلف تا حد زیادی جلوگیری میکند.

یکی از مشکلاتی که بخش عمدهای از نوازندگان و سازندگان دوتار کلاسیک با آن مواجهاند، کنترل حجم و شفافیت صدای تولید شده در حین ساخت کاسه ساز است که برای رفع این مشکل معمولا یا سایز کاسه بزرگتر میشود یا برای دستیابی به صدایی رساتر، بسیار بالا کوک میشوند و یا اینکه از پیکآپهای الکترونیکی برای تقویت و تبدیل صدا استفاده میکنند. علاوه بر این پارامتریک نبودن فرآیند ساخت و تولید ساز به روشهای غیر علمی باعث میشود تا دستیابی به کیفیت یکسان و قابل کنترل در فرآیند تولید تقریبا غیرممکن باشد. یکی از ویژگیهای دوتار معاصر، داشتن صدایی رسا و شفاف است که علیرغم سایز نسبتا کوچک کاسه، حتی با کوک پایین نیز به راحتی قابل شنیدن است. برای دستیابی به این کیفیت ممتاز چند تمهید هوشمندانه از سوی طراحان و سازندگان صورت گرفته است. اول اینکه کاسه ساز نه از طول و عرض بلکه از عمق، توسعه یافته و این امر باعث شده تا علیرغم افزایش حجم فضای ساندباکس، از نمای روبهرو طول و عرض کاسه بزرگ نشود و از این حیث دوتار معاصر شمایل ظاهری و ظرافت کاسههای دوتار کلاسیک شمال خراسان را حفظ کرده است. دومین راهکار که نیاز به دقت بسیار بالایی در فرایند تولید داشته، کاستن ضخامت صفحه اصلی ساز به کمترین حد ممکن، تا جایی که به پوست طبیعی حیوان نزدیک شده و حین نواختن به شکل محسوسی ارتعاش آن محسوس است، بوده است. سومین راهکار، استفاده از چوب بسیار مرغوب در کاسه و صفحهی روی آن است که بافت بسیار متراکم کاسه، آکوستیک ساز را بهبود بخشیده و تراکم پایین بافت چوب صفحه رویی، اجازه عبور اصوات زیر تا بم را میسر کرده است.
استفاده از چوب مرغوب تنها به کاسه ساز محدود نشده و در دسته، گوشی و تاج نیز با حفظ ظرافت، استحکام پیکرهی ساز را دو چندان کرده است. یکی از نکات قابل توجه دوتار معاصر که در بررسی از نمای نزدیک آن هویدا میشود، محل اتصالات اجزا به یکدیگر است که با دقت بسیار بالایی انجام شده و معماری این ساز را یکپارچه کرده است. در ساخت این ساز از ترکیب دو روش کاملا متفاوت استفاده شده که هر کدام دلایل موجهی به لحاظ فنی دارند؛ در تخلیه کاسه از روش کهن و تقریبا منسوخ شدهای استفاده شده که توسط دست و با حوصله و دقت زیادی انجام میشود. خالی کردن کاسه از چوب یک تکه علاوه بر اینکه زمان زیادی میبرد، ریسک بالایی هم دارد چون با کوچکترین خطا، قطعه چوبی کاسه بلااستفاده میشود. این روش در مقایسه با کاسههایی که توسط دستگاههای سیانسی تراشیده میشوند، کمترین آسیب را به بافت طبیعی چوب میرساند و البته صدایی دلنشینتر ایجاد میکند. در ساخت دسته و گوشیها که اجرای دقیق، متقارن و البته پارامتریک مورد نظر بوده، از ماشین آلات دقیق و اتوماتیک استفاده شده است.

ابعاد مناسب دوتار معاصر نسبت به سایز یک انسان متوسط، باعث شده تا حدود دسترسی به قسمتهای مختلف ساز به حداکثر ممکن رسیده و کنترل ساز را برای نوازنده راحتتر و به اصطلاح ارگونومیک باشد. وزن بالا، ابعاد غیر اصولی نسبت به بدن و در نظر نگرفتن فاکتورهای انسانی و آنتروپومتریک، دستهای نوازنده را در وضعیتهای نامناسبی در حین نواختن قرار میدهد که باعث خستگی و فشار مضاعف میشوند که خوشبختانه در دوتار معاصر این مسائل تا حد امکان رعایت شده است. یکی دیگر از نکات قابل توجه، حفظ قطر دسته ساز از پردههای بالای دسته تا محل اتصال به کاسه است که زیبایی بسط تدریجی قطر دسته را فدای عملکرد بهتر نوازنده در دسترسی راحت به پردههای پایینی ساز کرده است. این رویکرد نشان از دغدغه طراح و سازندگان به ارتقاء کیفیت نواختن بوده و صرف حفظ جنبههای زیبایی شناسی و فرم ساز صرفا در الویت نبودهاند. پرداخت سطوح با کیفیت بالا، جریان حرکت و لغزش دست در طول دسته و بخش پنجهخور ساز را روانتر کرده که این مهم به دلیل اشراف طراح ساز به مسیرهای پر رفت و آمد دست نوازنده و آگاهی از نقاط تماس حداکثری با ساز بوده است.
در مجموع از نظرگاه نگارنده و دیدگاه طراحی، دوتار معاصر یک محصول نوآورانه و ارزشمند است که علاوه بر کشف درست نیازها بر اثر تحقیق و قرارگیری در موقعیتهای گوناگون واقعی و البته در راستای پاسخگویی به آن نیازها، ارزشهای نوینی به ساز افزوده و پتانسیلهای ذاتی آن را ارتقاء بخشیده است. دوتار معاصر علاوه بر ظاهر باشکوه و توام با ظرافتاش، در جستجوی دستیابی به ارتقاء کیفیت نواختن دوتار و ایجاد گفتگوهای بدیع است. رعایت استانداردها و کیفیت بالای ساخت این ساز موانع و دشواریهای کار کردن با آن را کاهش داده و مسیر را برای خلاقیت و نوآوری توسط این ساز کهن، هموارتر کرده است. دوتار معاصر یک بازطراحی موفق و دقیق از دوتار کلاسیک است که روح دوتار کلاسیک را در درون خود حفظ کرده و با نگاهی نو به دنبال دستیابی به فرصتهای جدید و خلق جریانی نوین در نواختن و معرفی دوتار است.
منبع:
محمد فاتحی
کارشناس ارشد طراحی صنعتی
مدرس دانشگاه
آبان ۹۷